از پس تکاپوی Capcom برای ساخت ادامهای بر سری بازیهای محبوب Resident Evil، عنوانی خلق می شود که خیلی سریع رشد میکند و در کنار Resident Evil تبدیل به بزرگترین IP این شرکت میگردد. نام این عنوانDevil May Cry است. شاید در ابتدا هیچکس تصور نمیکرد که این سری به این سرعت در بین گیمرها محبوب شود، اما این اتفاق افتاده است و ما اکنون منتظریم تا بار دیگر در قالب قهرمانان این بازی برای پنجمین بار وارد این دنیای خیالی شویم. سری بازیهای Devil May Cry از بدو معرفی و ساخت اولین نسخه، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده است. از ماجرای ساخت اولین نسخه، که بالاتر به طور خلاصه به آن اشاره شد، تا معرفی آخرین نسخه یعنی DmC این عنوان بستر رویدادهای مختلفی بوده است که به ندرت برای IP های دیگر اتفاق افتاده است. در اولین نسخه شاهد شاهکاری تکرار نشدنی از سوی بازیساز افسانه ای ژاپنی، یعنی هیداکی کامیا بودیم که بیشتر طرفدارن این سری آن را نقطه اوج Devil May Cry می دادند، در دومین نسخه با کنارگیری همیشگی کامیا از دخالت در ساخت هر عنوانی از این سری بازیها، شاهد افت قابل توجهی در بیشتر المانهای موفق نسخه اول بودیم. در نسخه سوم با تلاش بیشتر همان تیم ساخت نسخه دوم، باز هم شاهد اوجگیری بازی و تکامل گیم پلی آن تا حد بلوغ این سبک بودیم و در نسخه چهارم نیز بار دیگر این عنوان در سرازیری افتاد، گرچه شاید بهتر از نسخه دوم ظاهر شد ولی هرگز به استانداردهای عنوان اول و سوم نرسید. شاید سرسختترین طرفداران Devil May Cry و سبک و سیاق همیشگی و سنتی آن هم بعد از عرضهی نسخه چهارم هم عقیده با دیگران، نیاز این سری بازیها به تغییرات را احساس کردند. یقیناً شرکت Capcom هم این نیاز را بهتر از دیگران حس میکرد، چه به لحاظ نجات آن از غرق شدن در کابوس تکرار و چه به لحاظ گسترش آن به مرزهای جدیدتر و جذب مخاطبان بیشتر. Capcom تصمیم گرفت که این بار ساخت بازی را برای اولین بار به یک شرکت غیر ژاپنی واگذار نماید و خود نقش ناظر را در روند ساخت بازی داشته باشد. انتقال فرایند ساخت بازی از ژاپن به غرب همزمان است با تصمیم Capcom برای Reboot بازی. هدف این شرکت این بود که در عین وفاداری به بنیان اساسی این سری و قدم برداشتن در چارچوب آن، تغییرات قابل توجهی را در آن اعمال کند و برای انجام این امر Ninja Theory را انتخاب کرد. کارنامه Ninja Theory در اولین نگاه هر مخاطبی را تقریبا قانع می کند که این شرکت در بین بهترین شرکت های غربی است که می تواند از پس ساخت این عنوان برآید، اما همه ی اینها تا زمانی پایدار بود که Capcom برای اولین بار تریلری از بازی را در TGS به نمایش گذاشت و جنجال عجیبی در بین علاقه مندان به این سری به راه افتاد. Ninja Theory بازی را به کل تغییر داده است و حتی چهره دانته قهرمان اصلی این سری نیز از این تغییرات جان سالم به در نبرده است! شاید بزرگترین عامل ایجاد این جنجال و واکنشهای منفی طرفداران به این بازی در وهلهی اول، همین تغییر چهره ی دانته، شخصیت اصلی محبوب این سری از یک شمایل جدی و زیبا به یک قالب لاغر و نه چندان زیبا بود. در واقع اگر هرکس یکی از نسخههای این سری را بازی کرده باشد نقش انکار ناپذیر دانته در آن را به خوبی حس کرده است و در ماندگاری و برجسته کردن این شخصیت چهره ی مصمم و زیبای دانته نقش اساسی را داشته و گرچه این چهره در طول بازی شاهد تغییراتی بود ولی هرگز تا این حد تغییرات را لمس نکرده بود! این واکنش به قدری گسترده بود که نگاهها را از سایر المان های اساسی بازی دور کرد و کمتر طرفداری در مرحله اول پاپی مسائل فنی و زیباییهای گیم پلی و غیره شد. اما Capcom و همکار جدیدش در مقابل این اعتراضات مقاومت کردند و مدام طرفداران را به صبر پیشه کردن دعوت نمودند تا در نهایت امروز شاهد تکمیل روند ساخت بازی با انجام اندک تغییراتی نسبت به نمایش های اولیه هستیم و گویا در این راه،Capcom آن چنان هم ناموفق نبوده است و حداقل توانسته توجه بخشی از طرفداران و البته انبوه مخاطبان جدید را به عنوان جدید خود جلب کند و پشت کار، جدیت و مقاومت Capcom و Ninja Theory نتیجه داده است، گرچه برای سنجش کامل آن باید اندکی بیشتر صبر کرد و نتایج اصلی را در نقد و بررسی آن مشاهده کرد.
.jpg)
گیم پلی سری بازی های Devil May Cry در سبک Hack & Slash جای میگرد که در آن شما در قالب شخصیت اصلی با وارد کردن ضربات متوالی، سریع و عموماً با سلاح سرد به پیش روی در بازی می پردازید .در این عنوان جدید هم، همین روال گیم پلی با انجام اندک تغییرات گنجانده شده است که انتظار دیگری هم به غیر از آن وجود نداشت. تیم ساخت بازی تمام تلاش خود را انجام داده است که اصلی ترین ویژگی این سری بازی، یعنی سرعت بالای گیم پلی و مبارزات نفس گیر و بدون درنگ را در بازی جدید نیز پیاده کند که میتوان گفت تا حدود زیادی در این زمینه موفق بودهاند و دانته جدید هم با همان طراوت و سرعت، دشمنان را از بین میبرد. در دموی منتشر شده، سرعت مبارزات و عمکرد دانته تقریبا نزدیک به آن چه که در شماره سوم بازی دیده بودیم، است. کمبوها و امکان وارد کردن انواع و اقسام ضربهها دیگر ویژگی ممتاز این سری بازی است که در شماره سوم به حد اعلا و پیچیده خود رسید که برای تسلط کافی و یادگیری این کمبوها شما می بایست زمان بسیار زیادی را صرف میکردید. اینبار نیز تیم سازنده سعی کردهاست که امکان وارد کردن همان کمبوها را حتی بیشتر از نسخههای قبلی در بازی بگنجاند، به همین منظور شما مطابق عناوین قبلی با استفاده از سلاحهای مختلف دانته و با ترکیب مختلف ضربات، میتوانید کمبوهای جالب و متفاوتی را خلق کنید. حتی اینبار میتوانید با استفاده از دو اسلحهی جدید منحصر به فرد دانته یعنی Osiris و Arbiter که بازوهای شیطانی و فرشتهای دانته است،.به خلق ضربات ترکیبی منحصر به فردی بپردازید که قبلاً امکان آن وجود نداشت. این دو سلاح که شبیه دو داس بلند است و به ترتیب نماینده نیمه شیطانی و نیمه فرشتهای دانته است علاوه بر مبارزات، بر پلتفرمینگ بازی نیز تاثیر گذاشتهاند و شاید بتوان گفت یکی از اصلیترین ارکان متمایز کننده بازی جدید از عناوین قبلی هستند. در حالی که در عناوین قبلی شاهد آن چنان پلتفرمینگی نبودیم. اینبار Ninja Theory با استفاده از تواناییهای این دو سلاح و قابلیت ویژه دانته تحت عنوان Angel Boost که دانته را در هوا به سرعت به جلو حرکت می دهد، پلتفرمینگ بازی را بسیار گستردهتر از قبل کرده است و تعداد زیادی موانع در بازی به مدد همین ویژگیهای جدید دانته گنجانده شدهاست که برای عبور از آنها میبایست از تواناییهای جدید دانته استفاده کنید و در اکثر دموهای منتشر شده از بازی شاهد آن هستیم که در اثنای مبارزات برای دقایق نسبتاً طولانی باید در محیط بازی به گشت و گذار بپردازید و از موانع مختلفی عبور نمایید.
.jpg)
Arbiter که سلاح شیطانی دانته محسوب میشود بیشتر قدرتی بوده و میتوانید با استفاده از آن ضربات سهمگین و مرگباری را بر دشمنان وارد کنید که میزان سلامتی بیشتری را از آنان کم میکند اما نقطهی ضعفش، سنگینی و کند بودن آن در حین مبارزات است که مجال عکس العمل بیشتری را به دشمنان میدهد. علاوه بر این، با Arbiter شما قابلیت گرفتن و کشیدن دشمنان را به طرف خود دارید و با استفاده از این قابلیت میتوانید در مواقعی که دشمنان اندکی از شما دورتر هستند با گرفتن و کشیدن آنها به سمت خود پیوستگی مبارزات را حفظ کنید و به خلق کمبوهای طولانیتری بپردازید. همانطور که بالاتر ذکر شد، این سلاح در پلتفرمینگ بازی هم نقش اساسی ایفا کرده و در حین مراحل با استفاده از آن باید سکویهای دور تر را به سمت خود بکشید و راه را برای ادامه کار هموار کنید. در نقطهی مقابل، Osiris قرار دارد که سلاح به ارث رسیده به دانته از خوی فرشتهای او است. بر خلاف Arbiter که سنگین و قدرتی بود، Oribis سبک تر است و امکان خلق ضربات و کمبوهای سریع تر را فراهم میکند. همین ویژگی باعث شده است تا این اسلحه در مبارزات هوایی کاربردی تر باشد. Oribis نیز مانند Arbiter قابلیت گرفتن دشمنان و آبجکتهای موجود در محیط را دارد، با این تفاوت که Oribis دانته را به سمت هدف میبرد. مبارزات هوایی بسیار گستردهتر از عناوین قبلی اینبار در DmC حضور دارند و دانته با استفاده از قابلیت این دو سلاح، در گرفتن و کشیدن دشمنان به سمت خود و برعکس آن، در مبارزات می تواند کمبوهای طولانی تری را خلق کند. علاوه بر دو سلاح بالا سلاح های قدیمی دانته همچون Rebellion (میراث دانته از Sparda) و دو تفنگ معروف او یعنی Ebony & Ivory هم در این بازی حضور دارند و سلاح های اصلی او را تشکیل میدهند. امکان استفاده همزمان از این سلاحها و ترکیب آن ها در حین مبارزات و کشاندن مبارزات از زمین به هوا، موجبات خلق صحنههای زیبایی را فراهم کرده است. علاوه بر اینها، قدرت و شاید بتوان گفت جادوی قدیمی دانته یعنی قابلیتDevil Trigger هم در بازی وجود دارد که در صورت پر شدن نوار مربوطه با فعال کردن آن برای مدت کوتاهی همانند نسخه های قبلی قدرت و سرعت دانته افزایش مییابد و میتوانید از این قابلیت برای نابود کردن سیل دشمنان و Boos بازی استفاده کنید. در زمان استفاده از این توانایی چهره دانته تغییر میکند و تقریباً مشابه دانته اصلی میشود که به نظر میرسد که سازندگان خواستهاند تا حداقل در صحنه های کوتاهی از بازی، دانته اصلی را به DmC باز گردانند!
.jpg)
پیچیدگی مبارزات از سوی دانته می توان گفت با توجه به نمایش های بازی و دموی عرضه شده تقریبا راضی کننده است و گرچه در ردیف Bayonetta (دیگر بازی معروف خلق شده کامیا در این سبک) قرار نمی گیرد اما همچنان بسیار لذت بخش و جذاب است. عکس العمل دشمنان و استراتژی هوش مصنوعی بازی در حمله به دانته، حداقل باتوجه به دموی عرضه شده میتوان گفت در درجات سختی پایین تر چنگی به دل نمی زند و به نظر میرسد Ninja Theory در این مورد به نحو احسن خوب عمل نکرده است. در حقیقت میتوان گفت دشمنان هیچ استراتژی خاصی به جز ردیف شدن در برابر شما برای نوشجان کردن کمبوهای خلق شده توسط شما را ندارند و حتی میزان سلامتی آنها هم آن قدر زیادی نیست که شما را اذیت نماید و بازی حتی در درجات سختی بالا نیز چالش برانگیز نیست.البته دو اشکال مطرح شده در قسمت بالاتر در دموی عرضه شده محسوس است واحتمال دارد که در بازی نهایی با پیش روی بیشتر در بازی و آزاد کردن تمام قابلیت های دانته کمبو های بسیار پیچیده تری قابل خلق کردن باشند و در مورد هوش مصنوعی بازی هم قطعا روند متفاوت تری را در مراحل بالاتر بازی شاهد خواهیم بود.علاوه بر دشمنان عادی، یک دشمن جدید هم به لیست دشمنان دانته در بازی جدید اضافه شده است و آن هم محیط بازی است. محیط بازی اینبار جاندار خلق شده است و در طول انجام آن تلاش خواهد کرد که جلوی پیشروی شما را بگیرد. برای مثال در Limbo City دوربینهایی جایگذاری شده است که به محض دیدن شما، محیط و دشمنان را از حضورتان آگاه میسازند و شهر با تغییر چهره خود مانع پیش روی شما میشود. به عنوان نمونه با نزدیک شدن دیوارها به یکدیگر اگر چابک نباشید و از بین آن ها فرار نکنید، سرنوشتی جز مرگ به سراغتان نخواهد آمد! با توجه به نمایشهای بازی، به نظر میرسد طراحی مراحل در حد بسیار خوبی انجام گرفته است و در طول انجام بازی از انواع و اقسام محیطهای مختلف عبور خواهید کرد که مسلماً تنوع بازی را دو چندان خواهد کرد. علاوه بر این آیتم ها و مکانهای مخفی مختلفی در طول مراحل، مطابق عناوین قبلی سری در بازی گنجانده شدهاست که ارزش گشت و گذار در محیط بازی و دقت به جزئیات را بیشتر میکند. حرف از جزئیات شد و باید به این نکته هم اشاره کرد که تیم ساخت بازی در اضافه کردن نکات ریز و درشت و جزئیات مختلف در طول مراحل بازی کم و کاستی نگذاشته اند که برای متوجه شدن به بسیاری از آنها باید بسیار تیزبین باشید.دو فاکتور اساسی دیگر گیم پلی سری بازی های Devil May Cry یعنی سیستم امتیاز دهی و Orb های رنگارنگ نیز در این بازی حضور خواهند داشت. طبق روال همیشگی با زدن کمبو های طولانی تر بازی امتیازات بیشتری را به شما اختصاص خواهد داد و از سوی دیگر همانند سری اصلی اینبار نیز با جمع کردن Orb ها قابلیت های همچون ارتقا اسلحه ی دانته یا شروع دوباره بازی بعد از مرگ در اختیارتان خواهد بود. به طور کلی می توان گفت Ninja Theory تمام المان های موفق بازی های قبلی در بخش گیم پلی را با افزودن برخی نوآوری ها به بازی جدید انتقال داده است و گیم پلی بازی در نمایش های اخیر بسیار امیدوارکننده است.
.jpg)
موتور بازی بر خلاف عنوان قبلی سری موتور داخلی شرکت Capcom نیست و Ninja Theory ترجیح داده است که از Unreal Engine 3 (که برای ساخت Enslaved از آن بهره برده بود) اینبار نیز استفاده کند. بازیهای قبلی این شرکت در این نسل به لحاظ گرافیکی در سطح بسیار خوبی قرار داشتند و همین باعث شده است که انتظارات از DmC نیز به لحاظ داشتن گرافیکی مطلوب بالا باشد. باید گفت که با توجه به نمایشهای بازی و دموی عرضه شده، گرافیک DmC ترکیبی از نکات مثبت و بعضا منفی است. بازی به لحاظ بصری آنگونه که Heavenly Sword بازی اول Ninja Theory در زمان معرفی و عرضه تاثیر گذار بود، زیبا نیست که البته با توجه به اینکه در آخرین سال های نسل هفتم هستیم زیاد دور از انتظار نیست اما با این وجود DmC به هیچ وجه به لحاظ گرافیکی در سطح عناوینی مثل God of War 3 و Castlevania: Lords Of Shadow نیست. نورپردازی بازی به لطف قابلیت های Unreal Engine 3 بسیار زیبا به نظر می رسد و در اکثر مراحل به نمایش درآمده، شاهد نورپردازی پویا و در خور توجهی باتوجه به محدودیت های کنسول های نسل حاضر هستیم. انیمیشن های کاراکترهای اصلی و Boss های به نمایش در آمده در سطح خوبی کار شده است، اما انیمیشن های دشمنان عادی مقداری خشک به نظر میآید. نگرانی که با توجه به سبک بازی وجود داشت این بود که Ninja Theory همانند Enslaved نتواند فریم بازی را در حد قابل قبولی نگه دارد، اما با توجه به دموی عرضه شده گرچه بازی در 60 فریم اجرا نمی شود ولی تیم ساخت بازی به خوبی توانسته است فریم ریت آن را در طول مبارزات ثابت نگه دارد و صحنه های شلوغ بازی نیز هیچگونه افت فریمی ندارد. در مجموع می توان گفت نمایش های بازی و صد البته دموی عرضه شده نوید یک بازی با گرافیک قابل قبولی را می دهد که احتملاً با فریم ریت ثابت خود تجربه ای لذت بخش را به ارمغان خواهد آورد.
.jpg)
داستان بازی به موازات سری اصلی و با اعمال تغییراتی در آن روایت میشود و باتوجه به اطلاعات به دست آمده تقریباً شبیه به آنچه که در نسخه اول بازی روایت میشد، است. اینبار نیز بزرگترین دشمن اصلی دانته همانند نسخه اصلی، Mundus است. علاوه بر Mundus برادر دوقلوی دانته یعنی ورجیل نیز در بازی حضور خواهد داشت و برخلاف نسخه سوم اینبار ورجیل در جهبه ی دانته (به نوعی) قرار دارد. چهرهی ورجیل نیز همانند دانته دست خوش تغییرات زیادی شده است و چندان مثل سابق جذاب به نظر نمی رسد. Vergil در این عنوان رهبری گروه The Order را بر عهده دارد که قصد دفاع از Limbo City و رهایی آن از چنگال شیاطینی که توسط Mundus رهبری می شوند را دارند. در این راه Vergil به برادار دوقلوی خود یعنی Dante به خاطر توانمندی های فرا انسانیش نیاز دارد و به همین منظور Kat را به سوی دانته روانه می کند.سابقه ی خوب Ninja Theory در خلق و روایت داستانهای خوب نوید یک داستان منسجم و جذاب را می دهد که با حفظ قالب اصلی حاوی سوپرایز های فراوانی خواهد بود.
صدا گذاری سری بازی های Devil May Cry همیشه زیبا و خاطره انگیزه بودهاست و بازیهای قبلی سری، چه به لحاظ موسیقی و چه به لحاظ سایر المانهای مربوط به صداگذاری در حد بسیار خوبی قرار داشته اند. اینبار هم تیم ساخت بازی وعده به حضور صداگذاری بسیار مطلوبی را در بازی داده است و گرچه موسیقی بازی در دموی عرضه شده آن چنان خاطره انگیز نیست ولی خلائی در بازی ایجاد نکرده است. تنها نکته نه چندان خوب در این بخش دیالوگهای به کار رفته توسط دانته در طول بازی در دموی عرضه شده است که چندان رضایت بخش نبودند و بذله گویی های دانته نه در حد عناوین قبلی و نه در حد عناوین برجسته ای هم چون Uncharted نیست که امیدواریم در طول بازی و در سایر مراحل وضیعتی متفاوتی داشته باشد.
قطعاً موارد مذکور تمام نکات موجود در بازی نیست و Ninja Theroy سوپرایزهای بسیار زیادی را برای طرفداران تدارک دیده است که برای تجربه آن باید تا ژانویه 2013 صبر کرد. پیشنهاد می شود که اگر شما هم مشتاق تجربه کردن این عنوان شدهاید فرصت را از دست ندهید و دموی عرضه شده آن را تجربه نمایید. اگر هم قبلا این دمو را بازی کردهاید به نظر میرسد فرصت کافی برای بازی کردن تمام عناوین سری تا زمان عرضه بازی وجود دارد و می توانید با مرور آن ها، خود را برای تجربه عنوان جدید آماده کنید!
نظر گذاری مساوی با تبلیغ رایگان و دوستان وقتی نظر میگذارید با ذکر سایت خود نظر خود را ارسال نمایید
نظرات شما عزیزان: